محل تبلیغات شما



به نام حضرت عشق

سلام :)

حقیقتا آدم هرچقدر هم بگه امسال تولدم اگر کسی بهم تبریک نگه من اصلا مشکلی ندارم و احساسی برخورد نمی کنم ، یه دروغ و یه فریب و دلخوشی ساده به خودته . هرچقدرم تحمل کنی و بگی بابا من که روز تولد فلانی رو یادم بود از کلی وقت قبل تر ، چرا اون نه؟؟ بازم به خودت یادآوری میکنی که ببین!! تو قول دادی .

حقیقتا گاهی آدم با بعضی رفتارها به این فکر میفته که : بسه این همه رفاقت کردی و بی مرامی دیدی ، بابا بسه اینقدر محبت خرج دادی برای کسایی که لایق نبودن ، بسه اینقدر مهربون بودی و مهربون نبودن ، میدونی؟؟؟؟ بسه .

کلا آدمی نیستم که اهل تجمل و تظاهر باشم و حتی گاها سادگی رو خیلی بیشتر از کارهای گزاف و گرون که فقط واسه دلخوشی هستن و بیشتر روی روح و روان آدمن دوست دارم . رفیقام میدونن حتی من یه تبریک و بغل ساده رو با کلی عشق میخرم!!! میدونن دلم میخواد با کسایی باشم که به شرط پول توی جیبشون محبت براشون به خرج نمیدم !! 

خلاصه که حقیقتا این همه بافتم و غصه خوردم و توجیه کردم و دلخوش کردم که بگم بی خیال :)

+مریم م بهم یه پیکسل و یه کتاب دخیل عشق» و یه عروسک پارچه ای داد که احساس میکنم عاشقشونم!!! ^-^

یکی از بچه ها برام نون محلیشون رو آورد که قبلا چندبار بهش گفته بودم خیلی دوست دارم ، و من سر صبح اینقدر شاد شدم خدا میدونه!!

++شادی واقعی رو از خدا و آقا صاحب امان گرفتم ، مارا یک گوشه چشم نگاه مهدی زهرا بس است :))))))))))))))

روز تولدم آرزو کردم چیزی رو که تا پارسال حتی به ذهنمم نمی رسید به این مرحله برسم ! ش داره اولش ^–^ بعدش ه داره!! بعدشم .

نامه ی روز تولد سال پیشمو برداشتم و خوندم و اشک ریختم . نه به خاطر اینکه چیزی رو از دست دادم یا الان حالم خوب نیست ، بلکه الان چیزهایی به دست آوردم و دارم که فکر نمیکردم حتی روزی بهشون فکر کنم ، چیزهایی فرای تمام لذت هایی که در این دنیا می گنجه ، چیزهایی ورای آرزو ها و خواسته های زودگذر و کوچیک دنیاییمون . اشک ریختم به خاطر تک تک لحظات زندگیم توی این یک سال و چند سال داشت به دست کسی چیده میشد و‌چیده می شه که هیچ وصفی از ربوبیتش ندارم. و من عاشق این حالمم و عاشق خدایی که به شدت کافیست.

+++نگاه آسمون کردم و گفتم : خدا یعنی سرنوشت و تقدیر منو توی کدوم ستاره گذاشتی؟؟ و یه صدایی با تحکیم و مهر خاصی در عرض چند هزارم ثانیه بهم میگه : توی دستای مهدی و من دیگه از این زندگی و دنیا چی میخوام؟! :)

*خدای من ؛

چه دارد آنکه تورا ندارد ؟

و چه ندارد آنکه تورا دارد ؟!

امسال روز تولدم ”۲۸ بهمن ، حال دنیاییم شاد نبود ولی حال خداییم عجیب عاشقانه و شاد و آبی رنگ بود :) و من مورد دوم رو به همه ی این دنیای فانی ترجیح میدم : ]

#خدایا شکرت


 

بِسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرِّحیم❤ ️:


+وای که نمیدونید چقدر خفن بودن تحقیق جزئی راجب این عزیز :))

واقعا آدم افتخار میکنه از هنوز زنده بودنِ شرفُ عزتُ عشقُ نییرتیُ در یک کلمه انسانیت این افراد اطرافمون که کم هم دیده میشن ولی بزرگ و ماندگار می مونن ! و نفس کشیدن در حوالیِ هوای این جانان ها :)

شمارو دعوت میکنم تا این ویدیو و مستند زندگی شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی رو ببینید و به دنیای دیگری وارد شوید :)) 

http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?cid=48&lid=1223 

+خواهش میکنم برایِ من کتاب "یــادت باشــه" خریداری نمایید :lll

+خدایـــآ شُکرت ، شُکرت ، شُکرت بابت همه چیــــز . شُکــــر خـــدآ ، شُـــکر :))

 


از عنوان مشخصه :)

ماجرا از این قراره که علیرضا (برادرم) که ترم اول دانشگاهشه بهم خبر داد که یه مسابقست و جلد دوم کتاب شهید بر ابراهیم رو بخون و منم توی یه روز کلش رو خوندم و آخر شب به سوالاتش جواب دادم و رفتیم که بریم برای نفر برتر شدن . 

یادمه وقتی جواب دادم و تموم شد از شهید ابراهیم هادی خواستم که جایزشو به هرکسی که لایقه هدیه بده .

گذشت تا اینکه اطراف 10 آذر بود که علیرضا پیام داد جزو 6 نفر برتر شده و از بین اونا هم قرعه کشی شده و شده نفر سوم و مقداری هدیه نقدی با یه هدیه ارزشمند معنوی که نگین حرم امام حسین هست گیرش اومده :) خیـــلی خوشحالم گشتم

و حقیقت آزاردهنده اینکه اون نگین اینقدر نازک و ظریف هست که چیزی گیر من نیاد! 

و فی الواقع حقیقتاً چیزی هم گیرم نیومد ولی امید دارم علیرضا جبران کنه!

+ حتما کتاب "سلام بر ابراهیم" رو بخونید . فرای تمام واقعیت های زشت و آزاردهنده ای که این روزها شاهدش هستیم ، این شهید یه الگوی کامل و فرای ایده آل های ذهنیمونه . و قسمت جالب این کتاب آخرشه که از خاطرات افرادی که توی این سال ها به طرز عجیبی با این شهید آشنا شدن و زندگیشون یه 360 درجه ای چرخیده آورده شده :))


خیلی خیلی مشتاقم یه سری کتابا رو به اسم :

سربلــند ، خاطراتی از شهید محسن حججی

تو شهید نمی شوی ، شهید محمودرضا بیضایی 

قرار بی قـرار ، شهید مصطفی صدر زاده 

رفیق مثل رســول ، شهید رسول خلیلی

رو بخونم ولی حیف که اینجاها گیر نمیاد .

+ میدونی منتظر چیم ؟! اینکه خدا بهم عمر و افتخار بده برم شلمچه ، اونم اولین بار ، اونم عید ، اونم جایی که توی تصورات بچگیم بوی عشق میومد از خاکش (واقعا میگم.) .

انتظار سخنه ولی زنده ایم به همین انتظار ها ، به هرحال منتظریم و عشق جریان دارد :))


سلام . پس از مدت های مدید اومدم (طبق معمول،خودمم میدونم به روم نیارید !)

دوم آذر پستی رو توی پیج اینستام قرار دادم که خواستم اینجا هم بزارمش . و شرح آن بدین گونه می باشد ^_^ :

■تجربه ی فوق العاده و جدید این روزها!!

+خب حقیقتا چیز جالبی نیست ولی خواستم پستش کنم تا یادم بمونه اولین قدمم برای فعالیت توی راهی که انتخاب کردم رو کجا (بیست و هشتم آبان ماه) گذاشتم.یه گوشه کناری از مراسم یادواره ی شهدا رو پر کرده بودم ولی ته دلم خیلی وسیع تر از این تابلو شاد بود و به این وضعیت عشق می ورزید.
++توی این راه با خیلیا آشنا شدم، با کسایی که فهمیده بودن واسه چی و برای کی زندگی کنن، کسایی که فهمیدن وقتی خاک جسمشونو در آغوش می گیره ، علنا هیچی ندارن واسه همراه خودشون بردن؛ نه ثروت، نه زیبایی ، نه خانواده ، نه هیچ چیز مادی ای .
+++از تجربه ی جدید دیگه ی این روزا خوندن جلد دوم کتاب "سلام بر ابراهیم" بود.فرای چندین رمان و کتابی که خونده بودم، معرکه بود :) #شهیدابراهیم_هادی#سلام_بر_ابراهیم
●و تک بیتی مورد علاقه ای روزها:
کاش معشوق ز عاشق طلب جان می کرد،
تا که هر بی و سر و پایی نزند لاف ز عشق
++++دوستایی که پیدا کردم (یا در اصل اونا خواستن که من پیداشون کنم) ، این برجسته ترین آدم های هر زمان و مکان ، این شهیدای عزیز ، این مدافعان حرم ، هیچکس مثل خودشون پیدا نمیشه ، هیچکس.!!
+++++فقط ذوقی که بچه ها از دیدن این چهره ها داشتن :))))
#شهیدمحمودرضا_بیضایی
#شهیدجهاد_مغنیه
#شهیدمصطفی_صدرزاده
#شهیدرسول_خلیلی
#شهیدرضابخشی
#شهیدعباس_دانشگر
#شهیدوسام_محسن_شرف_الدین
#شهیدرضاکارگربرزی
#شهیدمحمدرضا_دهقان
#شهیدعباس_آسمیه
#شهیدمیثم_نجفی
#شهیدهادی_ذوالفقاری
#شهیددنی_جرج_جحا
#شهید
و این قافله ی عشاق ادامه دارد . :)
◀دوم آذر 97
 
+خب حالا اینجا خودم میخوام بنویسم که عاشق اون چند بیتی هستم که خودم نوشتم و یا چاپ کردم ^_^ 
+موضوع بعد اینکه یه سری اطلاعات راجب چند تا از این عزیزا به دست آوردم که در کل بگم ، تحقیق و نگاه کردن به زندگی هر شهیدی خودش یه دنیایی فرای زندگی های مادی و فانی کنونی ما هست!! 
این شهیدایی که گفتم شهید مصطفی صدر زاده و شهید عزیزم محسن حججی (عاسق لحجه ی شیرینشم) و شهید محمدرضا دهقان ( یه جوون بیست و اندی ساله ی دانشجوی ورزشکار با حیا ) و شهید رسول خلیلی و شعید رفیقم محمودرضا بیضایی هست :)
و در کمال عشق و شادی، دیروز تولد شهید محمودرضا بیضایی و امروز هم تولدت شهید رسول خلیلی بود و هست که گویی فورانی از  شادی رو میشه در وجود من هم دید !! 
و به شدت به این نتیجه می رسم که اگر کسی شهید میشه ، خدا اول اسمشو توی لیستش وارد کرده و بعد عشق به خودش و راهش رو در دل بندش گذاشته :)
 
*سایتی که یک سری اطلاعات خوب به دست آوردم NASRTV اونم قسمت ملازمان حرم هست .حتما ببینید . دیدن اینا ، اون قسمت از زندگیتون هست که هدرش ندادین :)
 

آغاز ماهِ ربیع الاول ُ به همه تبریک میگم :))

مخصوصا جامعه اسلامی و مخصوصا تر !! جامعه شیعه که همیشه در انتظار روز موعود و ناجی و نجات بخش حالُ هوای این روزهایِ سردرگمی و خستگیِ بی دلیمونه :))

+طلوع نزدیک است اگر بخواهیم …
ظهور تو زیباتر از ظهور همه‌ی زیبایی‌هاست؛
چشم به راه زیباترین بهاریم
خدایا انتظار چقدر دیر می‌گذرد
با صد نگاه خسته، صدا می‌زنیم تو را
بیایید همه منتظر آمدنش شویم

+شب همه جا را فرا گرفته ، در انتظار توییم آفتاب روشنایی بخش دل ها و جهان . زودتر بیا .


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سفید مثل شب